اخبار مجمع

  • خامه‌یار: ورود به جنگ غزه یکی از اقدامات شجاعانۀ شهید سید حسن نصرالله بود

    خامه‌یار: ورود به جنگ غزه یکی از اقدامات شجاعانۀ شهید سید حسن نصرالله بود

    به گزارش پایگاه رسمی اطلاع رسانی مجمع جهانی اهل بیت(ع) - به همت پژوهشکده ادیان و مذاهب و با همکاری معاونت فرهنگی مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) نشست تخصصی «سیدحسن نصرالله به روایتی دیگر» با حضور و سخنرانی دکتر عباس خامه‌یار دستیار ویژه و مشاور رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب در امور بین‌الملل برگزار شد.

    در این نشست دکتر عباس خامه‌یار ضمن بیان عظمت فعالیت‌های سیدحسن نصرالله گفت: اقدامات سیدحسن نصرالله در بعد نظامی در تاریخ اشغالگری بی‌سابقه و بی‌نظیر بوده و در بُعد استعمار ستیزی نیز درخشان و کم‌سابقه است.

    وی پایه‌های رژیم صهیونیستی را بر دو پایه نژاد پرستی و توسعه طلبی همه جانبه استوار دانسته و بیان کرد: تمام جنایاتی که توسط رژیم صهیونیستی انجام شده است بر اساس همان اندیشه ادعايى صهيونيستها مبنى بر اينكه «ملت برگزیده خداوند» هستند مى‌باشد. بحث توسعه طلبی جغرافیایی همه جانبه از «نیل تا فرات» و دیگر توسعه طلبی‌های سیاسی، اقتصادی، امنیتی و به‌ویژه نظامی در این چارچوب قابل تحلیل و تبیین است.

    وی گفت: این دو پایه هر دو در نمادهای پرچم این رژیم از همان آغاز اشغالگری گنجانده شده‌اند. علائم آنها شامل مواردی همچون نژاد پرستی یا آپارتاید مذهبی که (ستاره داوود) است و مجوز این کشتار هم عقیده و ایده ملت برگزیده خدا (شعب الله المختار) بوده و دیگر انسان‌ها همان حیوانات انسان نما هستند که باید یا به خدمت درآیند یا نابود شوند. به همین علت بر اساس برداشت‌های کاملا‌ً غیر اخلاقی و انحرافی از تورات تحت عنوان «آموزه های تلمودی»، کشتارها و قتل عام‌های رژیم صهیونیستی بر این اساس صورت می گیرد، دو خط آبی پرچم نیز، نماد همان توسعه طلبی همه جانبه (از نیل تا فرات) این رژیم منحوس و اهداف بلند مدت او است.

    دکتر عباس خامه یار ادامه داد: از سال ۱۹۴۸ تا ۲۰۰۰ ایده‌هایی بن گوریون را اگر ببینید، ملاحظه می‌کنید که به هیچ وجه عقب‌نشینی در ادبیات نظامی رژیم مفهوم ندارد و همه جنگ‌هایش خارج از مرزهاست و نمونه آن جنگ شش روزه ۱۹۶۷ که منجر به اشغال و تصرف سرزمین‌های جولان‌، سینا، غزه، بیت المقدس و کرانه غربی و جدا کردنشان از مصر و سوریه و اردن گردید و‌ این همان دکترین نظامی بن گوریون است. در سال‌های ۱۹۴۸ – ۱۹۴۹ – ۱۹۶۷ – ۱۹۷۳ – ۱۹۷۸ – ۱۹۸۲ و … نمونه‌هایی از جنگ‌های آنها بر اساس این تفکر صورت کرفت، این رژیم فقط یک بار شکست خورد و آن هم شکست تاریخی و بی‌نظیر بود و سرآمد پیروزهای اخیر مسلمانان در تاریخ معاصر قلمداد گردید و آن هم جنگ ۳۳ روزه ۲۰۰۶ بود که شکست سخت و ذلت باری خورد.

    وی افزود: بنده در این مورد نیز مقاله‌ای تدوین نموده‌ام و در آن درباره مقاومت و مدیریت سیدحسن نصرالله که خوش درخشید، و مقاومتی بی‌سابقه در طول اشغالگری را داشت اشاره کرده‌ام. از اینجا بود که برای نخستین بار در تاریخ الازهر مصر عمامه سیاه و عکس یک روحانی شیعی اینگونه بر دست‌ها بلند شود که حتی در اوج قدرت ناسیونالیزم عرب و جمال عبدالناصر چنین اتفاقی نیفتاد، یک میلیون تظاهر کننده در مراکش در پاسخ به وزیرخارجه وقت یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس که گفته بود «اینها ماجراجویی و غوغاگری» است، یک شعار سردادند که «ما همه ماجراجو و غوغاگریم» و نوشته‌هایی در دست داشتند که «کلنا غوغائیون»، ما همه ماجراجو هستیم.

    دکتر عباس خامه‌یار ادامه داد: بسیاری از ملت‌های عرب مبنای و ریشه شعار «هیهات منا الذله» که سید حسن نصر الله آن را سر داده بود را نمی‌دانستند ولی جشنواره‌هایی را با همین نام در خود سرزمین‌های اشغالی و خارج آن برپا داشتند. شعار «اوهن من بیت العنکبوت» سیدحسن نصرالله شعار تمام آزادیخواهان جهان شده بود.

    رایزن فرهنگی پیشین جمهوری اسلامی ایران در لبنان گفت: به دنبال همین موضع‌گیری‌ها، بزرگان اهل سنت همانند علامه شهید البوطی روی منبر مسجد الاموی در خطبه نماز جمعه باشکوه دمشق با صدایی رسا فریاد بر می‌آورد که «من انگشتری در دستان سیدحسن هستم» و فرمانبر ایشان هستم همچنین محمد مهدی عاکف رهبر وقت جنبش اخوان المسلمین در یکرسانه بین‌المللی می‌گوید که من حاضرم ۱۰۰۰۰ جنگجو در اختیار سیدحسن بگذارم. چنین اقداماتی از سوی رهبران مسلمان جهان اسلام در دفاع از سیدحسن نصرالله و در ستایش از اقدامات جهادی او بی‌سابقه است. در سال ۲۰۰۶ سید به عنوان یک نیروی مقاومتی بسیار خوش درخشید و اتفاقاتی را رقم زد که در تاریخ هفتاد و چند ساله اشغالگری بی‌سابقه و بی نظیر بود. رویداد سال ۲۰۰۶ تاثیرات بزرگی روی جنبش‌های آزادیبخش جهان و منطقه داشت و انتفاضه سنگ فلسطینیان را به انتفاضه موشک‌های نقطه زن تبدیل کرد. انتفاضه‌ای که در آن تنها سلاح فلسطینیان یک پاره سنگ بود و این خود تأثیری شگرف روی جنبش های آزادیبخش جهان و به‌خصوص فلسطینیان داشت.

    این کارشناس ارشد مسائل بین‌المللی ادامه داد: بعد از انتفاضه، ساخت موشک‌های نقطه زن و در ادامه آن عملیات ۷ اکتبر و طوفان الاقصی پدید آمد. ۷ اکتبر و طوفان الاقصی و مقاومت یکساله همه جهانیان را مات و مبهوت کرد و دستاوردهای ساختاری در مفهوم مقاومت رقم زد و مفاهیم فلسفی غرب را به چالش کشاند. رسیدن به چنین مرحله‌‌ای کار آسانی نبود و تمهیداتی سخت و طاقت فرسایی لازم داشت و این تمهیدات سیدحسن نصرالله در این برهه بود که شامل: ایجاد زیر ساخت‌های فکری و تربیت نیروی انسانی معتقد و متخصص، داشتن مدیریتی کلان و استراتژیک، برخوردار بودن از دو قدرت سخت و نرم، تلاش فوق العاده و تمام عیار، در یک جامعه چند پاره با تباین‌ها و تناقض‌های بسیار بود و سیدحسن نصرالله معجزه‌وار، این ویژگی‌ها و توانایی‌ها را در خود داشت و براساس آن اقدام و برنامه ریزی کرد.

    وی با اشاره به بحث «البیت الشیعی» (طایفه شیعه به عنوان یکی از طوایف ۱۸ گانه قانونی لبنان) گفت: تاریخچه شیعیان لبنان دردناک و ناگوار است. ما ایرانیان مدیون علما و بزرگان شیعه لبنانی هستیم چراکه آنان با کمک به اندیشه‌ها و معارف و به تاریخ شیعه که مقام معظم رهبری نیز در خطبه اخیر خود به آن اشاره داشتند باعث شده است تا این اندیشه ها جاودانه و زنده بمانند. خواندن تاریخچه شیعیان برای کسانی که این اندیشه و حرکت‌ها را دنبال می‌کنند بسیار لازم و ضروری است.

    دکتر خامه‌یار با اشاره به محرومیت شیعیان در لبنان افزود: شیعیان در لبنان به قدری از امکانات محروم بودند که به رغم کارهای بزرگی که در زمان حیات امام موسی صدر انجام شد باز هم کمبودهای بسیاری احساس می‌شد. بخشی از شیعیان کاملا از امکانات اولیه زندگی محروم بودند و جز یک بخشی که به عنوان فئودال در حاکمیت بودند و یا عده‌ای از جوانان هم که پیاده نظام احزاب چپ و احزاب کمونیسم نقش ایفا می‌کردند بقیه در محرومیت کامل به سر می‌بردند.

    وی گفت: توطئه دشمنان در راه اندازی جنگ امل و حزب الله، جنگ نامقدس و سخت و با صحنه‌های خیلی ناگواری بود که به همین محرومیت و دلایل دیگری برمی‌گشت. نفرت و شکاف چنان بیداد می‌کرد و این جنگ خانمان‌سوز بین شیعیان و در درون بیت‌الشیعی دمار از روزگارشان در اورده بود که سید به زیبایی با کمک نبیه بری آن را مدیریت و پایان داد و زیباترین انسجام و همبستگی را میان شیعیان به‌وجود آورد. از طرفی نیز توان جریانی از شیعیان را در جنگ با فلسطینی‌ها که به عنوان «جنگ اردوگاه‌ها» معروف بود یک جنگ سختی بود و سعی می‌کردند این جنگ را جنگ شیعه و سنی قلمداد کنند تا وحدت جامعه لبنان را خدشه‌دار کنند و در این باره نیز سید نقش تاریخی خودرا به زیبایی ایفا کرد.

    مشاور و دستیار ویژه رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب در امور بین الملل افزود: از سویی شکاف عظیمی بین حاکمیت در لبنان و شیعیان وجود داشت و در این شرایط پرچم، نمادهای ملی و حب وطن مفهوم امروزی را به دلایل گوناگون نداشت و ۳۸ سال طول کشید که شیعیان دولت لبنان را به معنای حاکمیت لبنان قبول کنند و سید در این رابطه دو اقدام اساسی انجام داد. یکی انسجام شیعیان را رقم زد که اقدامی بی‌سابقه و بی‌نظیر محسوب می‌شد و دوم ورود به ساختار سیاسی و نظام اداری و ساختاری حکومت و حاکمیت لبنان بود که با شرکت فعال در انتخابات پارلمانی و دادن لیست مشترک و ائتلاف در برخی مناطق و مدیریت آنها شکل گرفت. همچنین تشکیل فراکسیون مقاومت و ایفای نقش بزرگ در معادلات کلان و سهم گرفتن در کابینه و بنیه اداری از اقداماتی بود که سیدحسن نصرالله با مدیریتی نوین و طاقت‌فرسا انجام داد.

    وی در ادامه گفت: حزب الله در ساختار سیاسی دولت چنان همراه بود که تا به امروز مخالفین سرسخت او، دولت لبنان را دولت حزب الله و شخص نصرالله می‌دانند.

    نویسنده کتاب دو جلدی «زخم و زیتون؛ یادگاران و روزگاران» افزود: شهادت فرزند سیدحسن نصرالله در تاریخ سیاسی کشور لبنان بی‌سابقه بود. این گفته از شخصی به نام طلال سلمان نویسنده سرشناس و سردبیر مهمترین روزنامه جهان عرب یعنی «السفیر» که دیدگاه متعادلی داشت گفت: برای اولین بار در تاریخ لبنان یک دبیر کل فرزندش را تقدیم میهن کرده است. و به تعبیر دیگر لبنانی‌ها حزب الله به «الرقم الصعب» تبدیل شد.

    دکتر عباس خامه‌یار با اشاره به مفهوم وحدت و تسامح از منظر سید مقاومت، گفت: ایشان با تیزهوشی کامل در برابر توطئه‌های آمریکایی‌ها مقاومت کرد و با راهبردهای وحدت‌آمیز جامعه مسلمانان، مسیحیان و سایر اقلیت‌های دینی، کشورش را به سمت جامعه مسالمت آمیزی هدایت می‌کرد. سیدحسن نصرالله در برابر جنگ طایفه ای که از جانب آمریکا و دشمنان مقاومت در حال برنامه‌ریزی بود، مقابله کرد و کارهای بزرگی برای امت اسلامی انجام داد.

    این پژوهشگر بین‌المللی در ادامه افزود: شهید سیدحسن نصرالله با جذب حداکثری علما و اندیشمندان اهل سنت، در پی ایجاد همگرایی میان علمای امت اعم از شیعه و سنی بود. این اقدام ارزنده از جانب رهبر مقاومت با ابتکار و همراهی و حمایت ویژه‌ای صورت می‌گرفت. وی همواره معتقد بود علمای اهل سنت به مثابه قشر حامی‌، نقش ایفا می‌کنند به‌طوری که در ماجرای جنگ سوریه علمای اهل سنت همکاری زیادی با جبهه مقاومت داشتند و اگر آنان نبودند چنین پیروزی‌هایی به‌دست نمی‌آمد و این خود یکی از نمونه‌های تعامل سید مقاومت با سایر پیروان ادیان و مذاهب و دیگر اقلیت‌های دینی و مذهبی بود.

    مشاور و دستیار ویژه رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب در امور بین الملل با اشاره به ضرورت تقریب و حمایت از نظریه زندگی مسالمت‌آمیز میان جامعه امت اسلامی، گفت: همکاری دوطرفه سید مقاومت با جامعه مسیحیان لبنان و عقد و امضای پیمان اخوت با رهبر مسیحیان مارونی‌ها «میشل عون» در کلیسای مار میخایل بیروت، یکی دیگر از اقدامت ویژه وی به شمار می‌آید. به‌طوری که اغلب جریان‌های مسیحی لبنان همواره درکنار محور مقاومت حضور پررنگی داشتند. همکاری، رفاقت و ائتلاف مسیحیان با محور مقاومت و حزب الله توانسته بود پیروزی‌های بزرگ جنگ ۳۳ روزه و بازسازی لبنان را رقم بزند واز درد و رنج لبنانیان بکاهد.

    رایزن فرهنگی پیشین جمهوری اسلامی ایران در قطر، کویت و لبنان افزود: ترور رهبر مقاومت محصول جنگ ۳۳ روزه بود. در واقع این اقدام کینه‌ای از جانب دشمنان و معاندین جبهه حزب الله بود. چرا که رهبری شهید سیدحسن نصرالله برای جبهه دشمنان هزینه‌های بسیار زیادی داشت.

    نویسنده کتاب «ایران و اخوان المسلمین؛ عوامل همگرایی و واگرایی» در ادامه با اشاره به ضرورت توجه به زندگی و روند تاریخی حیات رهبر مقاومت، افزود: سیدحسن نصرالله زاده بحران بود. رهبر حزب الله در تمامی بحران‌های لبنان و منطقه، اقدامات موفقیت‌آمیزی داشت و همواره نقش بزرگی در چاره‌جویی و گره‌گشایی و حل آنها ایفا کرد. سید به خاطر هوشمندی، ذکاوت، و ظرفیت‌های بالا و والایش می‌توانست مرجعیت دینی آینده جهان عرب را رقم بزند ولی ترور و به شهادت رساندن سید عباس موسوی دبیر کل پیشین حزب الله توسط صهیونیست‌ها و شرایط پیچیده آن روز لبنان، ایشان را به بازگشت به بیروت و ترک حوزه علمیه واداشت.

    این کارشناس مسائل سیاست خارجی با اشاره به ماجرای اخراج سوری‌ها از لبنان و ماجرای جنگ ۳۳ روزه مطرح کرد: سید مقاومت به زیبایی توانست با مدیریت ماجرای مهاجرین سوری و مقابله با انقلاب‌های اجتماعی و سیاسی موسوم به انقلاب‌ها و تظاهرات نارنجی جایگاه خود را بیش از پیش تثبیت کند. مدیریت کلان رهبر مقاومت در برابر موج مردمی ضد فساد توانست شرایط را به نفع جریان حزب الله تغییر دهد. البته شعار معترضین که همه جریان حزب الله را فرا گرفته بود به خوبی توانست توطئه انقلاب‌های نارنجی را با مدیریت استراتژیک خنثی کند. یکی دیگر از اقدامات شهید نصرالله، ماجرای ورود به سوریه و جنگ با افراطیون بود. عملکرد شجاعانه‌ای که همواره در کارنامه جاودانه زندگی رهبر مقاومت نقش بسته است. وی دوستی با کشورهای همسایه و مدارا با اقلیت‌های دینی و طوائف داخلی لبنان را سیاست رسمی رهبر فقید جبهه مقاومت توصیف کرد.

    دکتر عباس خامه‌یار در پایان خاطرنشان کرد: تصمیم شهیدسیدحسن نصرالله برای ورود به جنگ غزه یکی از اقدامات شجاعانه وی بود. قدرت نرم و شخصیت کاریزماتیک سیدمقاومت همواره زبان زد خاص و عام بود. وی در اوج مسائل امنیتی لبنان بدون هراس و ترسی در اجتماعات حضور داشت. سیدحسن نصرالله از یک قدرت اقناع سازی خاصی برخوردار بود و این بر اساس یک سنت عقلگرایی و زاییده شخصیت خردورزانه سید مقاومت محسوب می‌شد.

    مشاور و دستیار ویژه رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب اظهار داشت: حزب الله در ساختار سیاسی دولت چنان همراه بود که تا به امروز مخالفین سرسخت او، دولت لبنان را دولت حزب الله و شخص نصرالله می‌دانند.

  • «رسالة الحقوق» به زبان بنگالی ترجمه و در کشور بنگلادش منتشر شد

    «رسالة الحقوق» به زبان بنگالی ترجمه و در کشور بنگلادش منتشر شد

     به گزارش پایگاه رسمی اطلاع رسانی مجمع جهانی اهل بیت(ع) - به همت مجمع جهانی اهل بیت(ع)، کتاب «رسالة الحقوق» به زبان بنگالی ترجمه و در کشور بنگلادش منتشر شد.

    این اثر ارایه دستورالعمل‌های اخلاقی بر اساس توصیه‌های امام سجاد عليه السلام در قالب شرح و توضیح کتاب صحیفه سجادیه است.

    نویسنده در این اثر ابتداء مروری کوتاه بر زندگانی امام چهارم علیه السلام انداخته و سپس به معرفی شیخ صدوق به عنوان یکی از راویان رساله حقوق امام سجاد عليه السلام پرداخته است.

    در ادامه متن عربى رسالة الحقوق، بر اساس نقل کتاب خصال آورده شده و بررسی سندی آن محور بحث قرار گرفته است. به دنبال آن و پس از عرضه ترجمه تمام متن به گونه پیوسته، هر کدام از حقوق مذکور به صورت جداگانه ترجمه و توضیح داده شده است.

    بهره‌گیری از آیات قرآن، نهج البلاغه، روایت‌های ائمه معصومين عليهم السلام، گفتار علمای اخلاق و عرفان و اشعار فارسی و همچنین توضیح واژگان دشوار و تطبیق چند نسخه از کتاب رسالة الحقوق از دیگر ویژگی‌های این اثر می‌باشد.

    رسالة الحقوق حدیثی از امام سجاد(ع) درباره پنجاه حق که بر عهده انسان است که از سوی «محمد يونس علی غازی» به زبان بنگالی ترجمه و در قطع رقعی منتشر شده است.

    32e9ab86-2c71-4211-922a-3f9d684bf039.jpg

    به همت مجمع جهانی اهل بیت(ع)، کتاب «رسالة الحقوق» به زبان بنگالی ترجمه و در کشور بنگلادش منتشر شد.

  • بیانیه مجمع جهانى اهل‌بيت(ع) در محکومیت تهدید رژیم صهیونی علیه آیت‌الله سیستانی

    بیانیه مجمع جهانى اهل‌بيت(ع) در محکومیت تهدید رژیم صهیونی علیه آیت‌الله سیستانی

    به گزارش پایگاه رسمی اطلاع رسانی مجمع جهانی اهل بیت(ع) - در پی انتشار تصویری از آیت‌الله العظمی «سید علی سیستانی» از مراجع تقلید شیعه، توسط کانال ۱۴ رژیم صهیونیستی به عنوان یکی از اهداف ترور این رژیم، مجمع جهانى اهل‌بيت(ع) بیانیه‌ای به شرح ذیل صادر نمود:

     

    بسم الله الرحمن الرحیم

    یریدون لیطفئوا نور الله بافواهم و الله متم نوره و لو کره الکافرون." سوره صف آیه ۸"

    (کافران می‌خواهند تا نور خدا را به گفتار باطل خویش، خاموش کنند و البته خداوند نور خود را هرچند کافران خوش ندارند،کامل و محفوظ خواهد داشت.)

    شکست رژیم صهیونی پس از عملیات غرورآفرین طوفان الاقصی، وعده صادق و حماسه‌آفرینی رزمندگان محور مقاومت، موجب شد تا غیظ و عصبانیت این رژیم، حتی از رهبران دینی دو چندان شود و علاوه بر اقدامات وحشیانه، جنایات جنگی و ترور رهبران مقاومت، تلاش کند که با توهین و تهدید مراجع دینی، بر شکست‏‌های خود سرپوش بگذارد.

    اهانت رسانه‏‌های وابسته به رژیم صهیونی به مقام مرجعیت به ویژه آیت‏‌الله ‏العظمی سیستانی، توهین به احساسات پاک تمام مسلمانان و آزادی‌خواهان جهان است و این رژیم جنایتکار و هتّاک با این اقدامات وقیحانه، برخلاف قوانین بین‌‏المللی و موازین اخلاقی و انسانی، مرتکب حماقت بی‏شرمانه و رذیلانه‏‌ای گردید.

    این اقدام تحریک‌آمیز عامدانه، احساسات میلیون‌‏ها مسلمان را که مرجعیت دینی نماد وحدت و اعتدال آنان است برانگیخت، زيرا مرجعیت دینی همواره ستون امنی برای جامعه مسلمین بوده است و امت اسلامی راه پر افتخار مبارزه با صهیونیسم و استکبار جهانی را ادامه خواهد داد.

    مجمع جهانی اهل‌بیت علیهم السلام توهین به جایگاه رفیع مرجعیت را که مورد احترام تمامی مسلمانان و آزادی‌خواهان و بویژه شیعیان است، به شدت محکوم می‌‏کند و هشدار می‏‌دهد که این گونه اقدامات باعث رسوایی هرچه بیشتر رژیم غاصب و تحکیم ارادۀ مسلمین برای مبارزه با آن خواهد بود.

    مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام همراه با ملت‏‌ها و کشورهای اسلامی و سازمان‌های بشر دوستانه و ضد استکباری، این حرکت ضد‏انسانی، ضد ایمانی و خشونت‌طلبانه را محکوم کرده، خواهان مجازات قاطع و بازدارنده همه عاملان آن می‌باشد.

    بی‌گمان مردم مسلمان جهان و سازمان‏‌های اسلامی در سراسر گیتی با شجاعت و هوشیاری از همه ظرفیت‌‏های قانونی، سیاسی، حقوقی و رسانه‏‌ای برای محکومیت این رژیم و مجازات مجرمان و آمران بهره برده، از انجام وظایف شرعی، قانونی و انسانی خود فرو‌گذار نمی‏‌کنند.

    اراده الهی بر اتمام نور و حقانیت اسلام ناب، پیروزی مستضعفین بر مستکبرین و آزادی نهایی قدس شریف و سرزمین‏‌های اسلامی غصب شده، تاکید دارد و بی‏‌گمان وعده الهی بر نصرت مؤمنین محقق خواهد شد.

    مجمع جهانى اهل بيت عليهم السلام

    ۲۲ مهر ۱۴۰۳

    در پی انتشار تصویری از آیت‌الله سیستانی توسط کانال ۱۴ رژیم صهیونیستی به عنوان یکی از اهداف ترور این رژیم، مجمع جهانى اهل‌بيت(ع) بیانیه‌ای صادر کرد.

  • ویدیو | داستان آغاز آشنایی یک روحانی ایرانی با شهید سید حسن نصرالله

    ویدیو | داستان آغاز آشنایی یک روحانی ایرانی با شهید سید حسن نصرالله

    به گزارش پایگاه رسمی اطلاع رسانی مجمع جهانی اهل بیت(ع) - حجت الاسلام و المسلمین «علیرضا ایمانی مقدم» همرزم شهید سید حسن نصرالله و نماینده مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) در استان خراسان رضوی، داستان آغاز آشنایی خود با شهید سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان را بازگو کرد.

  • آیت‌الله رمضانی: تقوا در رأس آموزه‌های اخلاقی قرار دارد/ عرفان اهل‌بیت(ع) به جامعه معرفی شود

    آیت‌الله رمضانی: تقوا در رأس آموزه‌های اخلاقی قرار دارد/ عرفان اهل‌بیت(ع) به جامعه معرفی شود

    به گزارش پایگاه رسمی اطلاع رسانی مجمع جهانی اهل بیت(ع) - به گزارش پایگاه رسمی اطلاع رسانی مجمع جهانی اهل بیت(ع) - آیت‌الله «محمدصالح کمیلی» از علمای اخلاق، به همراه کادر علمی و اجرایی موسسه «انوار توحید» پیش از ظهر امروز ـ پنج شنبه 19 مهرماه 1403 ـ با حضور در ساختمان مجمع جهانی اهل بیت(ع) قم با آیت‌الله «رضا رمضانی» دبیرکل مجمع دیدار و گفت‌وگو کردند.

    آیت‌الله رمضانی در این دیدار اظهار داشت: در نظام‌های کمونیستی و لیبرالی بحران‌های زیادی به وجود آمد؛ کمونیسم بهره‌ای از معنویت نداشت و در انکار معنا بود و از انسان تفسیری زمخت و کلیشه‌ای ارائه می‌کردند.

    وی افزود: من با سر اسقف ارتدکس در گرجستان جلسه داشتم. وی به من گفت که شما دوران تلخ 70 ساله کمونیسم را تجربه نکرده‌اید؛ کمونیست‌ها به هیچ کس اجازه عبادت نمی‌دادند و مساجد و کلیساها را به انبار تبدیل کرده بودند. کمونیسم طرد و حذف دین را در پیش گرفت و لیبرالیسم به دنبال محدود کردن دین بود. لیبرالیسم برای دین تجربه شخصی را مطرح کرد و دین را صرفا انری شخصی و نه اجتماعی دانست که این کار به نظام انسانی و سلوکی ضربه بزرگی وارد کرد.

    استاد درس خارج حوزه علمیه قم با بیان اینکه اسلام، دین نجات‌بخش است که به همه ساحت‌ها می‌پردازد، در ادامه گفت: غربی‌ها چون دیدند نمی‌توانند با معنویت مقابله کنند معنویت‌های سکولار و مسئولیت‌ستیز و مسئولیت‌گریز پدید آوردند در حالی که معنویت اهل بیت‌(ع) مسئولیت‌پذیر است. امروزه در غرب چهار هزار معنویت جعلی و بدلی داریم که متأسفانه در دانشگاه‌های ما هم حضور دارند و از آن‌ها به عرفان‌های نوظهور تعبیر می‌شود. بنابراین، ما نباید دین را زمخت و کلیشه‌ای معرفی کنیم بلکه ضرورت دارد در کنار فقه، عرفان اهل‌بیت(ع) هم معرفی شود.

    وی با اشاره به طرح مباحث اخلاق و عرفان در مکتب اهل‌بیت(ع) اظهار داشت: مباحث اخلاقی در روایات اهل بیت‌(ع) بسیار مطرح شده است و تقوا در رأس آموزه‌های اخلاقی قرار دارد. از دیدگاه علامه طباطبایی قرآن، انسان را به اخلاق توحیدی راهنمایی می‌کند. غربی‌ها تا دیروز با دین مبارزه می‌کردند اما امروزه به دنبال آن هستند تا بین ابناء بشر را با ایدۀ «اخلاق جهانی» صلح و آشتی دهند.

    دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) با بیان اینکه اخلاق گمشدۀ حوزه‌های علمیه است، ادامه داد: جامعه باید اخلاقی باشد و اخلاق در مباحث فردی، اجتماعی و الهی محور باشد و در جامعه معنا پیدا کند، اما اخلاق باید در حوزه‌ها پایه و اصل باشد. قدیم برای طلاب مبتدی دورۀ اختبار وجود داشت و بعد از آن مشخص می‌شد که طلبه صلاحیت به دست گرفتن سلاح دین را دارد یا نه. چون سلاح دین را نباید به دست هر کسی سپرد و اگر در روحانیت اخلاق نباشد، سر از بهائیت و انحراف در عقیده و عمل درمی‌آورد. لذا یکی از ضرورت‌های حوزه‌های علمیه اخلاق است.

    وی با بیان اینکه اخلاق و عرفان باید عمومی شود گفت: اخلاق به تربیت نفس و فضائل نفسانی می‌پردازد و در این مسیر از شریعت بهره می‌برد. البته شریعت تا پایان عمر در کنار اخلاق است، چون فقه ما را احیاء می‌کند، روح انسان را به رشد و کمال می‌رساند و بدون شریعت تکامل انسان میسر نیست.

    آیت‌الله رمضانی ادامه داد: جامعه ما نیازمند سالکانی است که شیوه سلوکی را به نسل جدید آموزش دهند. چون جوانان تشنه مباحث سلوکی و عرفانی هستند؛ البته من اولویت را حوزه‌های علمیه می‌دانم و لازم است طلاب آراسته به اخلاق شوند. از سوی دیگر اگر سلوک بدون اغلاق و به بیان روان گفته شود و منشأ اهل‌بیتی داشته باشد، مهم است و موضوعیت دارد چون کلام اهل‌بیت‌(ع) نور است و بر جامعه اثر می‌گذارد.

    دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع)، در تشریح دیدگاه حضرت امام درباره سلوک و عرفان اظهار داشت: امام در تشریح آیه‌ی «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ» می‌فرمایند: انسان دو قیام فردی و اجتماعی دارد؛ قیام فردی رسیدن به توحید، و قیام اجتماعی رسیدن به عدالت است و تمام سخن انبیا این است. از طرف دیگر اگر بخواهیم در مسیر تمدنی قرار بگیریم، یکی از مهمترین شاخصه‌های آن، اخلاق و معنویت است. رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم آورده‌اند که پیشرفت علم، قدرت می‌آورد و از جنبه رفتاری، اخلاق و معنویت باید در بخش‌های مختلف جامعه نهادینه شود. لذا اگر همه اقشار و بخش‌های جامعه به اخلاق و معنویت ملتزم شوند، نظام تمدنی ایجاد می‌شود.

    وی ویکی شیعه، خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا و دانشگاه بین‌المللی اهل‌بیت(ع) را از جمله زمینه‌های همکاری مجمع جهانی اهل بیت(ع) با موسسه «انوار توحید» معرفی کرد و در ابتدای این دیدار، آیت‌الله کمیلی و معاونان موسسه «انوار توحید» به بیان فعالیت‌های این موسسه پرداختند و خواستار همکاری‌ بین این دو مجموعه شدند.

    دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) اظهار داشت: اخلاق به تربیت نفس و فضائل نفسانی می‌پردازد و در این مسیر از شریعت بهره می‌برد. البته شریعت تا پایان عمر در کنار اخلاق است، چون فقه ما را احیاء می‌کند، روح انسان را به رشد و کمال می‌رساند و بدون شریعت تکامل انسان میسر نیست.

  • روایت ۴ دهه رفاقت و دوستی یک روحانی ایرانی با دبیرکل حزب‌الله لبنان/ روزی که سید حسن نصرالله از امام خمینی(ره) اذن عملیات استشهادی خواست

    روایت ۴ دهه رفاقت و دوستی یک روحانی ایرانی با دبیرکل حزب‌الله لبنان/ روزی که سید حسن نصرالله از امام خمینی(ره) اذن عملیات استشهادی خواست

    به گزارش پایگاه رسمی اطلاع رسانی مجمع جهانی اهل بیت(ع) - حجت الاسلام و المسلمین سید حسن نصرالله ملقب به سید مقاومت سومین دبیرکل جنبش حزب الله لبنان و از بنیانگذاران آن بود. این جنبش در دوران دبیرکلی سید حسن نصرالله بیش از ۳۱ سال به طول انجامید به یک قدرت منطقه ای، تبدیل شد. سید حسن نصرالله، روز جمعه ۶ مهر سال ۱۴۰۳ در پی بمباران منطقه شیعه‌نشین ضاحیه در جنوب بیروت توسط رژیم صهیونیستی به شهادت رسید.

    یکی از شخصیت های ایرانی که سال ها ملازم و همراه این شهید برجسته به شمار می رفت، حجت الاسلام و المسلمین «علیرضا ایمانی مقدم» است. این روحانی جوان ایرانی در ابتدای دهه شصت شمسی برای کمک به مردم لبنان در برابر حمله رژیم صهیونیستی به این کشور رفت و در آنجا برای نخستین بار با شهید سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان، آشنا شد و در ادامه این دوستی و رفاقت به مدت چهار دهه ادامه داشت.

    خبرگزاری ابنا با حجت الاسلام و المسلمین «علیرضا ایمانی مقدم» نماینده مجمع جهانی اهل بیت(ع) در استان خراسان رضوی، گفت‌وگویی درباره چهار دهه دوستی ایشان با حجت الاسلام و المسلمین سید حسن نصرالله انجام داده است، که قسمت اول این گفت‌وگو در پی می‌آید:

    ابنا: برای مقدمه‌ی صحبت می‌خواستیم داستان آشنایی شما را با سید حسن نصرالله بشنویم، چه زمانی برای اولین بار سید مقاومت را دیدید؟

    شهیدِ بزرگوار «سیدحسن نصرالله» در سال ۵۶ یعنی یک سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، به همراه استادش، شهید «سیدعباس موسوی» از سوی رژیم بعث عراق، از نجف اشرف اخراج شد.

    ایشان به همراه استادش به بعلبک آمد و حوزه‌ی علمیه‌ای را در شهر بعلبک لبنان در استان بقاع تأسیس کردند که به نام حوزه‌ی امام منتظَر(عج) بود تا نسلی جوان، مبارز و مجاهد را تربیت کنند. خودِ سید قبل از این جریانات، عضو مکتب سیاسی «حرکة امل» بود و تجربه‌ی خودش را در محضر استادش «سید عباس» آورد و کار را شروع کردند.

    وقتی شهید موسوی و شاگردانش از نجف برگشتند، در آن زمان دو تن از علمای برجسته‌ی لبنان یعنی مرحوم آیت‌الله «سیدمحمدحسین فضل‌الله» و مرحوم آیت‌الله شیخ «محمدمهدی شمس‌الدین»؛ به شهید موسوی توصیه کردند که به بیروت بیایید، مسجد و منبر و محرابی را داشته باشید و برای خودتان آقایی کنید؛ چرا می خواهید به بقاع بروید؟! ولی «سیدعباس» به شاگردانش گفته بود که «می‌خواهم نسل جدید مجاهدین را تربیت کنم».

    بعد از اینکه انقلاب اسلامی پیروز شد و جنگ تحمیلی آغاز گردید، در همان سال‌های اول و دوم جنگ بود که اسرائیل به جنوب لبنان حمله کرد. وقتی اسرائیل نصف لبنان را گرفت و کل جنوب لبنان اشغال شد و حتی دروازه‌ی بیروت هم به دست صهیونیست‌ها گشوده شد و فرودگاه بیروت هم زیر چکمه‌ی آنان سقوط کرد، آن زمان مسئولین عالی‌رتبه‌ی نظامی ایران به خدمت حضرت امام(ره) شرفیاب شدند و گفتند: آقا، اجازه می‌دهید تا ما به مردم مظلوم لبنان و فلسطین کمک کنیم؟ امام فرمودند: کمک واجب است «من أصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم‏»؛ لذا اولین گروه‌ها از ارتش و سپاه به لبنان اعزام شده و مستقر شدند. همین شهید بزرگوار، «سیدحسن نصرالله» به عنوان شاگرد درس «سیدعباس موسوی»، بیشترین کمک فکری را به دوستان ما می‌کرد.

     

    ابتدا باید شرّ صدام را کم کنیم

    در آن زمان، هنوز در پادگان «زبدانی» پشت مرز سوریه و لبنان بودیم، اما کم‌کم راه گشوده شد و بچه‌ها وارد بعلبک لبنان شدند، شناسایی کامل شد و برای حمله آماده شدیم. در آن جریان، زنده‌یاد جاوید‌الاثر «حاج‌احمد متوسلیان» گفت: من باید ابتدا به تهران بروم و از امام اذن حمله را بگیرم. من روحانی آن مجموعه بودم و گفتم: سردار، نیازی به اذن نیست، دشمن حمله کرده و ما داریم از خودمان دفاع می‌کنیم «أُذِنَ لِلَّذينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا» (الحج: ۳۹)، این جهاد تدافعی است، نه جهاد ابتدایی که اذن بخواهد. مرحوم حاج احمد گفتند: می‌دانم، اما دلم می‌خواهد که حتماً از امام استیذان و استفتاء کنم. به دمشق آمد، سوار هواپیما شد، به تهران رسید و خدمت امام(ره) شرفیاب شد. وقتی برگشت، شورای فرماندهی که ۵-۶ نفر بودیم را در اتاقی جمع کرد، درب را بست و گفت: وقتی خدمت امام(ره) گزارش دادم، امام فرمود: ۱۶ هزار کیلومترمربع از خاک کشورمان در اشغال بعثی‌ها است، شما می‌خواهید جبهه‌ی جدید باز کنید؟ نه، اجازه نمی‌دهم. حاج‌احمد گفت: من عرض کردم که آقا، ما با اجازه‌ی شما نیرو اعزام کردیم. امام فرموده بودند: درست است، اما شما گفتید که می‌خواهیم به این‌ها کمک کنیم، من هم گفتم که کمک واجب است، ولی الان دارید جبهه‌ی جنگ راه می‌اندازید.

    امام(ره) فرمودند که حالا می‌خواهید جبهه‌ی جدیدی هم باز شود و تعدادی شهید نیز از لبنان و سوریه بیاید، لذا امام اجازه ندادند و فرمودند: راه قدس از کربلا می‌گذرد و ما برای نجات مردم مظلوم لبنان و فلسطین ابتدا باید شرّ صدام را از سرِ دو کشور ایران و عراق برطرف کنیم. نیروهای جنگی برگشتند و نوبت کار ما شد که کار فرهنگی بود. من همان زمان با «سیدحسن نصرالله» مشورت کردم، ایشان گفت که تمام کارهای ما با «سیدعباس موسوی» است. به محضر ایشان در مسجد امام علی(ع) در بعلبک آمدم. روز جمعه‌ای بود و گفتم: سید، ما بچه‌های خمینی هستیم که آمده‌ایم تجربه‌ی انقلاب اسلامی‌مان را به شما منتقل کنیم. ابتدا به قصد جنگ آمدیم، اما قضیه عوض شد، الان چه صلاح می‌دانید؟ شهید سید عباس موسوی، دستانش باز کرد و گفت: با تمام اشتیاق از شما استقبال می‌کنم.

    خودش برای خطبه‌های نماز جمعه بلند شد و گفت: مردم لبنان، می‌دانید امروز چه کسانی در بین ما نشسته‌اند؟ کسانی که چوب انقلاب را خورده‌اند و انقلاب را با تمام وجودشان لمس کرده‌اند و می‌خواهند به ما آموزش دهند، هر کسی که مایل است بیاید. اولین کسانی که برای حضور در دوره‌های آموزشی ثبت‌نام کردند، شهید «سیدحسن نصرالله»، مرحوم شیخ «محمد خاتون»، «احمد اسماعیل» و «یوسف سبیتی» بودند که همگی شاگردان حلقه‌ی اول درس مرحوم شهید سیدعباس بودند. این داستان آغاز آشنایی ما با شهید سید حسن نصرالله است.

    ابنا: این آشنایی و رفاقت چگونه ادامه پیدا کرد؟

    وقتی که دوره‌های آموزشی شروع شد، شاید ظرف چند ماه احساس کردیم که ۲۵ هسته‌ی مقاومت قوی در مناطق مختلف لبنان تشکیل شده است. من به تهران آمدم که خدمت حضرت امام(ره) گزارش دهم، امام فرمودند: این‌هایی که آموزش می‌دهید، چه می‌کنند؟ گفتیم: آموزش می‌دهیم و می‌روند تا در جامعه‌ی لبنانی پخش ‌شوند. امام فرمود: نه، کسانی که آموزش می‌‌دهید را ساماندهی و سازماندهی کنید؛ لذا مأموریت بسیج هم به کار ما اضافه شد و در آنجا هم بیشترین کمک را شهید سیدحسن نصرالله کرد که فکر تشکیلاتی خودش را از حرکة امل و از زنده‌یاد امام موسی صدر آموخته بود. سید حسن نصرالله به میدان آمد و به دستور استادش سید عباس موسوی، موظف شد که برای شکل‌دهی به ما کمک کند. تشکیلات حزب الله بدون این‌که عنوان حزب‌الله باشد، شکل گرفت و هنوز پرچم و دفتری نداشت، اما مردم به آنان «امت حزب‌الله» می‌گفتند.

    یک شب در خانه داشتم روی کاغذی خط‌خطی می‌کردم و فکر می‌کردم که من هم هنر بلد هستم؛ از آرم سپاه الهام گرفتم و آرم جدیدی را طراحی کردم، به جای آیه‌ی «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» (الانفال: ۶۰)، آیه «فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ‏» (المائدة: ۵۶) کشیدم. همان زمان ساعت ۱۰:۳۰ شب بود که به منزل شهید سیدعباس موسوی رفتم که بعداً دبیرکل حزب‌الله لبنان شد، اما آن زمان به عنوان امام جمعه‌ی بعلبک بود. وقتی دق‌الباب کردم، نگهبان با آیفون به سید خبر داد، صدای سید می‌آمد و گفت: چند بار به شما گفتم که وقتی او می‌آید، معطل نکنید و فوری راهنمایی کنید که بالا بیاید. بالا رفتم و شهید سید عباس موسوی گفت: چه خبر؟ این موقع شب خواب‌نما شدی؟ گفتم: نه، یک مطلب مهمی را می‌خواهم بگویم. گفت: بفرما، گفتم: تا وارد نشوم که نمی‌گویم. درب را باز کرد و گفت: بفرمایید داخل. نشستم و گفت: بفرما. گفتم: تا پذیرایی نیاوری، نمی‌گویم. خلاصه سید خیلی به ما لطف داشت و پذیرایی آورد و من هم این کاغذ را درآوردم، به محض این‌که چشمش به آرم امروز حزب‌الله افتاد، گریه کرد و خوشحال شد، گفت: الحمدلله ما هم آرم‌دار شدیم، به من الهام شده بود که ما تشکیلاتی پیدا خواهیم کرد. این آغاز فکر تنظیمی و تشکیلاتی حزب‌الله به دستور سید عباس موسوی، با کمک مستقیم و جدی این شهید بزرگوار، سیدحسن نصرالله شد.

    سیدحسن نصرالله در سال ۱۹۸۳ که حزب‌الله شکل گرفت، نقشی اساسی در تشکیل حزب‌الله داشت. در ۱۹۸۵ که شورای عالی حزب‌الله تشکیل شد، سیدحسن نصرالله را به عنوان رئیس شورای تنفیذی یعنی مسئول کارهای اجرایی حزب‌الله انتخاب کردند، این شهید در سال ۱۹۸۷ یعنی ۵ سال بعد از تشکیل حزب‌الله، عضو شورای عالی حزب‌الله شد. وقتی «سیدعباس موسوی» به لقاء‌الله پیوست و به آرزوی دیرینه‌اش رسید، شورای عالی حزب الله به اتفاق آراء، سید حسن را به عنوان دبیر کل سوم در حزب‌الله تعیین کرد. در آن زمان، نخست‌وزیر اسبق رژیم صهیونیستی «اسحاق شارون»، صحبت عجیبی کرد. به دوستان ‌گفتم: اگر شارون یک حرف درست در عمرش زده، همین یک کلمه بود که گفت: ما رهبر حزب‌الله را کشتیم، ولی کسی جایگزین او شد که زیرک‌تر، زرنگ‌تر، باهوش‌تر، شجاع‌تر و سلحشورتر است. این ویژگی‌های شهید سید حسن نصرالله بود که دشمن خیلی زود آن را فهمید.

    ایجاد اتحاد ملی در لبنان

    سیدحسن نصرالله بیش از ۳۱ سال دبیرکل حزب‌الله و سکان‌دار کشتی مقاومت اسلامی در منطقه بود که به بهترین وجه، نقش خودش را ایفا کرد. دوستانی که تاریخ لبنان را مطالعه می‌کنند، می‌دانند که در زمان جناب «سیدعباس موسوی»، این‌قدر زمینه  فراهم نبود که فعالیت‌های جناب سیدحسن نصرالله را انجام دهد؛ یعنی در زمان دبیرکلی سید عباس موسوی، بین مسیحیان و دروزی‌ها، بین شیعه و سنّی و حتی بین شیعیان لبنان نیز درگیری بود، اما وقتی سیدعباس شهید شد؛ سید حسن نصرالله با تدبیر، فکر و برنامه‌ریزی خود توانست تمام این‌ وقایع را جمع کند. او بین دو گروه عظیم از مسیحیان با حزب‌الله ائتلاف درست کرد؛ یکی «سلیمان فرنجیه» رهبر جریان المَرَده که جمع زیادی از مسیحیت شمال هستند، با حزب‌الله ائتلاف کرد، یکی هم «میشل عون» بود. «عون» در آن زمان فرار کرده بود و تحت‌الحفظ در فرانسه بود، اما سیدحسن نصرالله به او چراغ سبز نشان داد و گفت: اگر می‌خواهی بیایی، شرط دارد. وقتی میشل عون از فرانسه به بیروت برگشت، خودِ سید حسن با میشل عون در کلیسای «مار میخائیل» حدفاصل بین بیروت و ضاحیه جلسه گرفتند و ۱۱ بند مهم را امضاء کردند؛ ازجمله اینکه سلاح مقاومت مقدس است. سپس میشل عون توانست به لبنان بیاید و شروع به فعالیت کند، او حزب نارنجی‌ را فعال کرد و رئیس جمهور لبنان شد. این در مورد مسیحیت بود.

    درست است که رهبر دروزیان، «ولید جنبلاط» چهره‌ی بسیار منفوری بود، اما بالأخره حزب‌الله توانست دو گروه‌ بزرگ دروزی‌ها را هم با خود ائتلاف دهد که یکی مجموعه‌ی آقای «طلال ارسلان» و یکی هم مجموعه‌ی توحید به رهبری آقای «وئام وهاب» بود که این‌ ائتلاف‌ها، کمر دشمن را شکست. سید حسن نصرالله با تدبیر خود، مجموعه‌ای از دروزیان، مسیحیان و اهل‌سنت را با حزب‌الله ائتلاف داد، یعنی او نه تنها اختلاف شیعیان را برداشت، بلکه اختلاف شیعه و سنی را هم رفع کرد.

     

    به یاد دارم که سید حسن نصرالله در «بنت جبیل» سخنرانی می‌کرد. بعضی از خبرنگاران دور سید آمدند و گفتند: آقای سید حسن نصرالله، بالأخره ما نفهمیدیم که شما رئیس هستید و حرکة‌ امل تابع شما است؟ یا حرکة امل اصل است و شما دنباله‌رو هستید؟ سید گفت: ما اصلاً دو چیز نیستیم، اصلاً حرکة امل و حزب‌الله یکی است؛ لذا با این جواب دندان‌شکن، امید این‌ افراد برای ایجاد تفرقه را برطرف کرد.

    اگر من بخواهم سید حسن نصرالله را در چند کلمه خلاصه کنم، می‌گویم: در بحث مبارزه با دشمن و شجاعت، مثل قلب گرمِ یک جوانِ چریک تا بُنِ دندان مسلحی بود که جانش را در راه دوست در طبق اخلاص گذاشته است؛ وقتی صحبت از تدبیر و برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری می‌شود، مثل فکر سرد و آرام یک شطرنج‌باز بود که می‌داند چطور مهره‌ها را بچیند که بیشترین منفعت را به دوست برساند و بیشترین ضربه را به دشمن بزند و دشمن را کیش و مات کند، این هنر سید حسن نصرالله بود. وقتی صحبت از ولایت‌مداری می‌شود، ایشان در اوج بود. ما کمتر کسی را در بین بچه‌های جبهه‌ی مقاومت داریم که تا این حد مثل ایشان و استادش، مطیع محض فرمان ولایت باشد. زمان حضرت امام خمینی(ره) مطیع امام بود و بعد از رحلت حضرت امام نیز مطیع ولایت فقیه ماند. واقعاً سیدحسن نصرالله در ولایت‌مداری بی‌نظیر بود.

    اذن عملیات استشهادی سید حسن نصرالله از امام خمینی(ره)

    در سال ۶۱ بود که به دمشق آمدم تا به ایران برگردم و چند نیرو را برای آموزش بچه‌های حزب‌الله ببرم. از سیدعباس خداحافظی کردم و وقتی به دمشق رسیدم، گفتند: سیدحسن نصرالله از طرف سیدعباس موسوی آمده و با تو کار دارد. سید حسن نصرالله با ماشین خودش به فرودگاه رسید، گفتم: من که در لبنان بودم، اگر فرمایشی داشتید انجام می‌دادم، چرا به زحمت افتادید؟ گفت: من به دستور استادم آمدم، یک پیام از ایشان برای شما دارم و یک خواهشی هم خودم دارم. گفتم: بفرمایید. گفت: استادم سید عباس موسوی به من فرموده که به شیخ بگو: ما به دنبال کادرسازی هستیم، طلبه‌های ضعیفی را نیاورید که به زبان مسلط نیستند و معلومات اسلامی کاملی ندارند، کسانی را بیاورید که واقعاً از هر جهت فرهیخته باشند که بتوانند کادرسازی کنند. گفت: من هم خواهشی دارم. گفتم: بفرمایید. گفت: خدمت امام خمینی(ره) می‌رسی؟ گفتم: قطعاً خدمت ایشان شرفیاب می‌شوم. گفت: خواهشی دارم که اذنی از امام خمینی(ره) برای من بگیری. ذهنم به سراغ اذن امور حسبیه و مسائل اذن نقل حدیث و امثال این‌ها رفت. گفتم: چه اذنی؟ گفت: اذن یک عملیات استشهادی بگیر که امام خمینی(ره) به منِ حسن نصرالله اجازه دهند که بروم و جانم را فدای اسلام کنم. اگر تو این خوش‌خبری را برای من از ایران آوردی، مواد منفجره به خودم می‌بندم و در میان این صهیونیست‌های از خدا بی‌خبر می‌روم و این‌ها را به جهنم می‌فرستم و خودم به آرزوی دیرینه‌ام می‌رسم.

    شهادت سید حسن نصرالله، چیزی نبود که برای ایشان جدید باشد. بیش از چهار دهه است که بنده از نزدیک ایشان را می‌شناسم که جانش را در طبق اخلاص گذاشته بود و به دنبال این سرنوشت محتومش می‌گشت، بنابراین او به آرزوی خودش رسید، اما امت اسلام از وجود نازنین کسی مثل این سید محروم شد. وقتی از ولایت‌مداری می‌گوییم، صرفاً ولایت فقیه نیست؛ بلکه ایشان در ولایت‌مداری دوران غیبت امام معصوم(ع) نیز در اوج بود.

     در اولین کنفرانس انتفاضه که در تهران تشکیل شد و مقام معظم رهبری برای سخنرانی به سالن اجلاس سران تشریف آوردند، سید حسن نصرالله بعد از صحبت رهبری انقلاب و در مقابل دوربین‌های دنیا بلند شد، به وسط آمد و بوسه بر دست جانباز مقام معظم رهبری زد. وقتی برگشت و نشست، بعضی از خبرنگاران آمدند و گفتند که ما اعراب به تو افتخار می‌کردیم، چرا رفتی و دست رهبر ایران را بوسیدی؟ و سعی داشتند با این سؤالات، تخم نفاق را بپاشند. سید حسن نصرالله گفت: می‌دانید چرا دست آقایم را بوسیدم؟ به خاطر این‌که سال گذشته من را مرد شماره یک جهان عرب معرفی کرده بودند، می‌خواستم به دنیا بگویم که من مرید این آقا هستم، اگر به من مرد شماره یک می‌گویید، من مقلد این بزرگوار هستم و من ولایت این آقا را بر گردن دارم. سید حسن نصرالله، بحث ولایت ائمه‌ی هدی(ع) را هم در اوج داشت، نام مقدس سیدالشهداء(ع) که برده می‌شد، به پهنای صورتش اشک می‌ریخت و اظهار ارادت می‌کرد.

    هرچه داریم از برکت سیدالشهداء(ع) است

    در سفری که به یکی از کشورها داشتم، هدایایی که مردم آن کشور داده بودند را به بیروت آوردم و به سید حسن نصرالله تحویل دادم، وقتی به دفترم برگشتم، شیخی از علمای تراز اول آن کشور با من تماس گرفت و گفت: به این کشور آمدی، چرا نزد ما نیامدی؟ من منتظرت بودم. من عذرخواهی کردم و گفتم: عجله‌ای شد و نشد بیایم. گفت: جریمه‌ات این است که اموالی که مردم این منطقه برای هدیه به سید حسن نصرالله و مقاومت داده‌اند را به معاونم می‌دهم که به بیروت بیاورد، به شرط این‌که یک وقت ملاقات از سید حسن نصرالله برای او بگیری. گفتم: باشد، وقتی تلفن قطع شد، به سید حسن نصرالله پیام دادم، سید گفت: مشکلی نیست، هر روزی که رسیدند خبر بده و من ملاقاتش را درست می‌کنم. روز موعود فرارسید و معاون آن شیخ آمد. ما وقتی وارد دفتر اقامت سیدحسن نصرالله شدیم، خود سید درب را باز کرد و احترام کرد و گفت: ابتدا آن هدایا و اموال را به آنجا تحویل دهید و به اینجا برگردید تا با هم صحبت کنیم. گفتیم: باشد، هدایا را دادیم و خدمت سید حسن نصرالله آمدیم و نشستیم، سید رو به آن مهمان گفت: احوال‌ شیخ چطور است؟ گفت: الحمدلله حال او خوب است، سلام رسانده و این نامه را هم به شما داده است. من نگاه کردم و دیدم که سید حسن نصرالله، نامه را باز کرده و می‌خواند، به چهره‌ی سید نگاه می‌‌کردم و دیدم که سید ابتدا داشت عادی می‌خواند، اواخر نامه یک‌دفعه چنان عصبانی شد و ابروهایش درهم رفت که من نفهمیدم چه شد! نامه را نزد من گذاشت و گفت: ببین چه می‌نویسند! من نامه را باز کردم و دیدم که تمام نامه احترام است؛ نوشته که سید حسن نصرالله، تو مایه‌ی افتخار ما هستی، هزار سال است که علمای اهل‌سنت گفتند: «اللعنة علی الیهود» ولی هیچ کاری نکردند، شما چه کسانی هستید که نه حکومت دارید، نه دولت دارید، نه کشور هستید، بلکه یک حزب هستید، اما حزب پیروِ مکتب امامت و ولایت هستید و توانستید برای اولین بار بینی اسرائیل را بر خاک بمالید، پوزه‌ی او را بر زمین بزنید و هیمنه‌ی اسرائیل را بشکنید؛ سید حسن نصرالله، ما به وجود تو افتخار می‌کنیم. این‌ها را نوشته بود و آخر نامه نوشته بود: بعضی از مردمان این منطقه، هدایایی را آوردند که برای شما بفرستم و روی بعضی برچسب زده بودند: این اموال ما فدای نعلین‌های سید است، اموال ما ارزشی ندارد که این سید مجاهد فی سبیل الله، این‌ها را با دستش بگیرد، اگر سید این‌ها را روی زمین بریزد و با نعلین‌هایش روی این‌ها راه برود، ما راضی هستیم. من از شما خواهش می‌کنم که یک جفت نعلینت را به دست این شیخ بدهی که برای من بیاورد و تا آخر عمرم این‌ها را به چشمانم بکشم و چشمانم پرنور شود.

    سید حسن نصرالله به خاطر این حرف ناراحت شد و گفت: نه نعلین‌های سید اینجا کاری کرده و نه عمامه‌ی سید، اشتباه گرفته‌اید؛ چیز دیگری ما را پیروز کرده است. حالا بلند می‌شوم و آن چیزی که باعث پیروزی ما شد را به تو می‌دهم تا به مولانا الشیخ برسانی. من هاج و واج مانده بودم که سید حسن نصرالله چه چیزی می‌خواهد بدهد، مثلاً می‌خواهد یک کلاشینکف بدهد، او که نمی‌تواند در هواپیما ببرد، یا مثلاً می‌خواهد یک جلد نهج‌البلاغه بده، متحیر بودم؛ یک‌دفعه دیدم سید کشوی میزش را باز کرد، سجاده‌ی نمازش را درآورد، مُهر تربت سیدالشهداء(ع) را بیرون آورد و بوسید و روی چشمش گذاشت، در دستمال کاغذی پیچید و به آن معاون داد و گفت: هر چه داریم به برکت امام حسین(ع) داریم. سید کیست، عمامه‌ی سید، نعلین سید چیست؟ اشتباه گرفته‌اید، ما به برکت تاسوعا و عاشورا و عشق ابی‌عبدالله(ع) است که پیروز شدیم. پیروزی ما رهین عشق به مکتب خون‌بار امام حسین(ع) است. یعنی سید حسن نصرالله که می‌توانست در اینجا بیشترین استفاده را برای کسب موقعیت کند، ابداً این کار را نکرد. او فقط مکتب ابی‌عبدالله(ع) را می‌دید و خودش را هیچ نمی‌انگاشت.

    فراموش نکرده‌ایم که امام خمینی(ره) وقتی در نجف اشرف بودند، فرمودند: یکی دو نفس دیگر بیشتر از عمرم باقی نمانده، امیدوارم که در بستر مرگ طبیعی نمیرم، زندگی‌ام که به اسلام خدمتی نکرد، شاید مرگم خدمتی بکند. امامی که ما هر چه داریم به برکت نفس‌های قدسی او است، می‌گفتند: زندگی‌ام به اسلام خدمتی نکرد. سیدحسن نصرالله هم این‌طور بود که خودش را هیچ حساب می‌کرد.

     

    نماینده مجمع جهانی اهل بیت(ع) در استان خراسان رضوی گفت: اگر من بخواهم سید حسن نصرالله را در چند کلمه خلاصه کنم، می‌گویم: در بحث مبارزه با دشمن و شجاعت، مثل قلب گرمِ یک جوانِ چریک تا بُنِ دندان مسلحی بود که جانش را در راه دوست در طبق اخلاص گذاشته است؛ وقتی صحبت از تدبیر و برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری می‌شود، مثل فکر سرد و آرام یک شطرنج‌باز بود که می‌داند چطور مهره‌ها را بچیند که بیشترین منفعت را به دوست برساند و بیشترین ضربه را به دشمن بزند و دشمن را کیش و مات کند، این هنر سید حسن نصرالله بود.

  • کتاب «حکمت‌های قصار نهج البلاغه» به زبان بنگالی ترجمه و در بنگلادش منتشر شد

    کتاب «حکمت‌های قصار نهج البلاغه» به زبان بنگالی ترجمه و در بنگلادش منتشر شد

    به گزارش پایگاه رسمی اطلاع رسانی مجمع جهانی اهل بیت(ع) - به همت مجمع جهانی اهل بیت(ع)، کتاب «حکمت‌های قصار نهج البلاغه» به زبان بنگالی ترجمه و در بنگلادش منتشر شد.

    این کتاب گردآوری پندهای حکیمانه از امیرالمؤمنین علیه السلام است. مؤلف در این اثر تعداد ۳۷۰ جمله کوتاه حکمت‌آمیز از کلمات قصار نهج البلاغه را برگزیده و در اختیار خوانندگان قرار داده است. محتویات این کتاب مشتمل بر پیام‌هایی انسانی از امام على عليه السلام بوده و نویسنده در نظر داشته است تا علاوه بر آگاه‌سازی وجدان بشری با استعانت از بیان ساده آن حضرت، شخصیت ممتاز و اندیشه والای انسانی ایشان را نیز معرفی نماید.

    روایات درج شده در این کتاب به همراه متن عربی آن‌ها آورده شده و موضوعات مختلفی چون ارزش بصیرت، زشتی طمع و بخل و ترس، زیبایی صبر و زهد و تقوا، نیکوکاری، غنیمت شمردن فرصت‌ها، آداب معاشرت، ارزش علم، رفتار و گفتار عاقلانه، عفاف و حکمت را شامل شده است.

    کتاب «حکمت‌های قصار نهج البلاغه» از سوی ابوالقاسم محمد انور الكبير به زبان بنگالی ترجمه و در قطع رقعی منتشر شده است.

    e675ab86-2c71-4211-922a-3f9d684bf039.jpg

     

    به همت مجمع جهانی اهل بیت(ع)، کتاب «حکمت‌های قصار نهج البلاغه» به زبان بنگالی ترجمه و در بنگلادش منتشر شد.

     

مجمع جهانی اهل‌بیت (ع)

مجمع جهانی اهل‎بیت(علیهم‎السلام)، به عنوان یک تشکل جهانی و غیردولتی، از طرف گروهی از نخبگان جهان اسلام تشکیل شده است. اهل‎بیت(علیهم‎السلام) به این دلیل بعنوان محور فعالیت انتخاب شده‎اند که در معارف اسلامی در کنار قرآن، محوری مقدس را که مورد پذیرش عامه مسلمین باشد، تشکیل می‎دهند.
مجمع جهانی اهل‎بیت(علیهم‎السلام) دارای اساسنامه‎ای مشتمل بر هشت فصل و سی و سه ماده است.

  • ایران - تهران - بلوارکشاورز - نبش خیابان قدس - پلاک 246
  • 88950827 (0098-21)
  • 88950882 (0098-21)

تماس با ما

موضوع
ایمیل
متن نامه
4-2=? کد امنیتی